۱۳۹۴ مهر ۲۵, شنبه

واژه که تسکین نمی دهد
دستمال که اشک را نمی زداید

آرسنی تارکوفسکی ترجمه بابک احمدی
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
Labels:

۱۳۹۴ مهر ۱۷, جمعه


باران
ببار و خیابان ها را غرق کن
و فقط لامپ ها را نپوشان
که چهره نوح را ببینیم
ما از جماعت کشتی
فقط ابلیس را می شناسیم


 شمس لنگرودی
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
Labels:

۱۳۹۴ مهر ۶, دوشنبه

برای چشم های من 
آنهمه ناخن زیاد بود

یدالله رویایی
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
Labels:

۱۳۹۴ شهریور ۴, چهارشنبه


 من در دورترین جای جهان ایستاده‌ام 
کنارِ تو 


احمد شاملو
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
Labels:

۱۳۹۴ مرداد ۲۹, پنجشنبه

وقتی می‌گویند کسی دورَست
یعنی چقدر دورَست

لیلا کردبچه
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
Labels:

۱۳۹۴ مرداد ۲۶, دوشنبه

من در عالم نباتی هستم
و کمی به عالم حیوانی نزدیک شده‌‌ام
و تصادفا به زبان
آدمها
حرف می‌زنم 

بیژن جلالی
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
Labels:

۱۳۹۴ مرداد ۱۸, یکشنبه

مسافر کناری‌ام که پیاده شد
 پنجره‌ای گیرم آمد
 باقی مسیر را گریستم

لیلا کردبچه 
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
Labels:

۱۳۹۴ مرداد ۱۵, پنجشنبه

هیچ نظری موجود نیست
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۹۴ مرداد ۱۴, چهارشنبه

بارانی که روزها
بالای شهر ایستاده بود

عاقبت بارید


گروس عبدالملکیان
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
Labels:

۱۳۹۴ مرداد ۱۲, دوشنبه

خنده دار است، نه ؟
 در آن بازی زمین می خوردیم و
 زخمی می شدیم
 در این بازی زخمی می شویم و 
زمین می خوریم

واهه آرمن
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
Labels:

۱۳۹۴ مرداد ۱۱, یکشنبه

همیشه در گرگم به هوا
از گرگ شدن فرار می‌کردیم
و اکنون
نا خواسته در تمامی بازی‌ها  
گرگیم


رویا وکیلی
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
Labels:

۱۳۹۴ تیر ۱۷, چهارشنبه

حال بگو چه کار کنیم؟
ما کجا و ساحل دریا کجا؟ 
شن و ماسه از کجا؟
که خانه ای درست کنیم از کجا؟ 
و روزها که می گذرند از کجا که ما
از کجا؟


علی باباچاهی

Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
Labels:

۱۳۹۴ تیر ۱۵, دوشنبه

یک نفر در میان آتش و دود
 جـدول روزنامه حـل می کرد


عمران صلاحی
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
Labels:
اشتراک در: پست‌ها (Atom)