۱۳۸۴ بهمن ۲۴, دوشنبه

حوصله آدمیزاد

من فکر می کنم
تو می گویی
و دیوارهای دیو
حوصله ی آدمیزاد ندارند
من گوش می کنم
تو نمی آیی

چشم که می بندم
تو می آیی
تو می گویی
تو می خوانی
من حرف می زنم
تو دور می شوی
و اتاق
روز می شود تاریک

من راه می روم
تو می مانی
و من
تو
حوصله آدمیزاد نداریم