۱۳۸۱ مهر ۸, دوشنبه

اين روزها که مي گذرد،هر روز
احساس مي کنم که کسي در باد
فرياد مي زند
احساس مي کنم که مرا
از عمق جاده هاي مه آلود
يک آشناي دور صدا مي زند
آهنگ آشناي صداي او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صداي آمدن روز است
آن روز ناگزير که مي آيد
.
.
اي روزهاي خوب که در راهيد
اي جاده هاي گمشده در مه
اي روزهاي سخت ادامه
از پشت لحظه ها به در آييد

اي روز آفتابي
اي مثل چشم هاي خدا آفتابي
اي روز آمدن
اي مثل روز،آمدنت روشن

اين روزها که مي گذرد هر روز
در انتظار آمدنت هستم
اما
با من بگو که آيا،من نيز
در روزگار آمدنت هستم؟


-قيصر امين پور

هیچ نظری موجود نیست: