بهانهها
بهانههای الکی
۱۳۹۴ آبان ۱۵, جمعه
خوبم، خوشم؛ کجام؟ هیچ جا! نیمه شب است یا نزدیک سحر؟ نمی دانم! انگار در مکثی خالی میان دو دقیقه ی پرهیاهو نشسته ام؛ میان بی نهایت گذشته و بی نهایت فردا
درخت گلابی -- داریوش مهرجویی
۱۳۹۴ آبان ۹, شنبه
ما تمام فاصلهها را در دلتنگیهامان زیستهایم
شهرام شیدایی
۱۳۹۴ آبان ۲, شنبه
دوستت دارم، باران
اما
نبار
زمین جای خوبی نیست
پوران کاوه
۱۳۹۴ مهر ۳۰, پنجشنبه
خورشید
غروب کن
دلم روشن است
ایوب صادقیانی
۱۳۹۴ مهر ۲۸, سهشنبه
هیچ چیز دوباره بازنمیگردد
و هیچ چیزی دوباره تکرار نمیشود
چرا که هر چیزی واقعی است
فرناندو پسوا
۱۳۹۴ مهر ۲۵, شنبه
واژه که تسکین نمی دهد
دستمال که اشک را نمی زداید
آرسنی تارکوفسکی ترجمه بابک احمدی
۱۳۹۴ مهر ۱۷, جمعه
باران
ببار و خیابان ها را غرق کن
و فقط لامپ ها را نپوشان
که چهره نوح را ببینیم
ما از جماعت کشتی
فقط ابلیس را می شناسیم
شمس لنگرودی
۱۳۹۴ مهر ۶, دوشنبه
برای چشم های من
آنهمه ناخن زیاد بود
یدالله رویایی
۱۳۹۴ شهریور ۴, چهارشنبه
من در دورترین جای جهان ایستادهام
کنارِ تو
احمد شاملو
۱۳۹۴ مرداد ۲۹, پنجشنبه
وقتی میگویند کسی دورَست
یعنی چقدر دورَست
لیلا کردبچه
۱۳۹۴ مرداد ۲۶, دوشنبه
من در عالم نباتی هستم
و کمی به عالم حیوانی نزدیک شدهام
و تصادفا به زبان
آدمها
حرف میزنم
بیژن جلالی
۱۳۹۴ مرداد ۱۸, یکشنبه
مسافر کناریام که پیاده شد
پنجرهای گیرم آمد
باقی مسیر را گریستم
لیلا کردبچه
۱۳۹۴ مرداد ۱۵, پنجشنبه
هیچ
نظری
موجود نیست
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)