۱۳۹۳ شهریور ۳۱, دوشنبه

دو سه روز است
کتاب‌های نازل کرده‌ام را ورق می‌زنم
یادداشت‌های روزانه
و کلمات قصارم را می‌گردم
و هر چه فکر می‌کنم
یادم نمی‌آید جائی نوشته یا گفته باشم
که زن و مرد رانده از بهشت
در تبعیدگاه خاکی‌شان نیز

باید از هم بپرهیزند

عباس صفاری -- خطاب پروردگار به سن آگوستین و شیخ صنعان

۱۳۹۳ شهریور ۹, یکشنبه


دانه روی زمین
میوه روی زمین
لانه روی زمین
پرنده‌ها دنبال چه در آسمان‌ها می‌چرخند
نکند چیزهایی است که خبر نداریم 

شمس لنگرودی

۱۳۹۳ تیر ۲۶, پنجشنبه

نفیرت در خواب
 شبیه زنگ تلفن در گوشم می پیچد
 بالش را بر می دارم
 محکم فشار می دهم
 مشترک مورد نظر خاموش می شود


فاطمه هیبت زاده

۱۳۹۳ خرداد ۲۷, سه‌شنبه

۱۳۹۳ خرداد ۲۶, دوشنبه

۱۳۹۳ خرداد ۱۹, دوشنبه


وقتی پدر سر حال بود
در باغ بزرگ مادربزرگ در اصفهان
با من و برادر کوچکم
قایم‌باشک بازی می‌کردیم 

ساکو بهتر از همه قایم می‌شد
پدر بدتر از همه و من
اصلاً دوست نداشتم قایم شوم 
امّا با هم بودیم و خوش می‌گذشت 

سال‌ها گذشتند و ما به بازی‌مان ادامه دادیم
یکی‌مان در انگلستان قایم شد، یکی‌مان در آمریکا
و پدر در ایران ماند و به شمردن ادامه داد 

بعد باز یکدیگر را یافتیم
و باز بازی کردیم
امّا حالا مشکلی وجود داشت
هرکس قایم می‌شد دیگر نمی‌شد پیدایش کرد 

آه، ارواح عزیزم
این برادر شماست، این فرزندتان است
که دیگر از شمردن خسته شده‌است
آماده باشید یا نه، دارم می‌آیم


لئوناردو آلیشان

۱۳۹۲ مهر ۱۰, چهارشنبه


تو نیستی 
اما من برایت چای می ریزم 
دیروز هم 
نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم 
دوست داری بخند 
دوست داری گریه کن 
و یا دوست داری 
مثل آینه مبهوت باش 
مبهوت من و دنیای کوچکم 
دیگر چه فرق می کند 
باشی یا نباشی 
من با تو زندگی می کنم 


رسول یونان