بهانههای الکی
اگر سخن میانِ من و تو پایان یافت
و راههایِ وصال قطع شدند
و جدا و غریبه گشتیم
از نو با من آشنا شو
نزار قبانی
خوابم نمی برد
یک لحظه چشمهای تو را دیدم
خوابم نمیبرد
یک بار یک ستاره که از شب گذشت تند، صدایم زد: «عاشق شو
بار دگر اگر صدای مرا بشنوی، بدان، که این صدای آخر دنیاست»
رضا براهنی
میبینم از هم اکنون
بالا می آورم
تمام حسرتی را که گرگ ها
به هوای یوسف بودنم خوردند...
پیراهنی که نام کوچک مرا پس می زد
خونم را به گردن گرفته است !
دیگر تمام چاه های زمین را زوزه می کشم...
آ..ی برادر های نا تنی !...
گرگم
به هوایتان !!
الناز سرخانلو
نیمی از این تن اکنون آشناست نیم دیگر آن سایهٔ شکسته است که دوران انحلالش پایان گرفته است
محمد مختاری -- آرایش درونی
جهان
باردار خاطرات من است
شیرکو بیکس، برگردان محمد رئوف مرادی
من در عالم نباتی هستم
و کمی به عالم حیوانی نزدیک شده م
و تصادفا به زبان
آدمها
حرف میزنم
عشق من
آفتاب عصر
رودخانه
شمس لنگرودی
پرندگانی هستند که آشيانهی خود را ترک میکنند به جای ديگر میروند و خواب آشيانهی خود را میبينند.
وقتی به تو فکر میکنم
سال من نو میشود
توپ در میکنند
توی قلبم
و ماهی قرمز تنگ بلور
پشتک میزند
برای خندههات
عباس معروفی
خورشید را نیز