۱۳۹۹ تیر ۱, یکشنبه

۱۳۹۸ بهمن ۱۶, چهارشنبه

پایین بیا 
مسافر معصوم سطرها 
بیهوده بازی را جدی گرفته ای 
وگرنه برای خون فرقی نمی کند 
که از رگ های من و تو بگذرد
یا 
از جوب های خیابان ! 



گروس عبدالملکیان

۱۳۹۸ بهمن ۶, یکشنبه

۱۳۹۸ دی ۲, دوشنبه


می‌خواهم نیست شوم
تا در دنیای دیگر ظاهر شوم
دنیایی شبیه عالم خیال
که در ان همه چیز عادی باشد
جز وحشت از نیستی
جز درماندگی
جز تنهایی


بیژن جلالی

۱۳۹۸ تیر ۱۹, چهارشنبه

نه آدمم
نه گنجشك
اتفاقی كوچكم
هربار که می افتم
دو تكه می شوم
نیمی را باد می برد

نیمی را مردی كه نمی شناسم

- گراناز موسوی

۱۳۹۷ مهر ۳, سه‌شنبه

سیاستمدارها به جنگ نمی‌روند
 تعدادشان کم است
 و طول عمرهای بلندی دارند
 و سرباز‌ها سرباز‌
 داستان‌های کوتاهِ غم‌انگیزند

ناهيد عرجونی

۱۳۹۷ تیر ۲۳, شنبه

خواب دیدم ما را بُریدند
و به کارخانه‌ی چوب بری بردند
آن که عاشق بود پنجره شد 
آن که بی‌رحم ، چوبه‌ی دار 
از من اما دری ساختند برای گذشتن


پل الوار