۱۳۸۸ آبان ۱۳, چهارشنبه

چون دررسد هنگام

گیرم که گلدان بلورین را
 گیرم که گلدانهای این گلخانه را بر سنگ بشکستند
خیل گرازان را
 گیرم به باغ آرزو پرورده ما در چرا بستند
با آنچه در راه است
ترفند بیهوده است
 بر یورش او هیچ رهبندی نمی پاید
چون در رسد هنگام
با موکبش پر گل
بهار جاودان از راه می آید



سیاوش کسرایی

۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

سرخ تر ، سرخ تر از بابک باش

روح بابک در تو
در من هست
 مهراس از خون یارانت ، زرد مشو
پنجه در خون زن و بر چهره بکش
مثل بابک باش
نه
 سرخ تر ،‌ سرخ تر از بابک باش
 دشمن
 گرچه خون می ریزد
ولی از جوشش خون می ترسد
مثل خون باش
بجوش
شهر باید یکسر
بابکستان بگردد
تا که دشمن در خون غرق شود
وین خراب آباد
 از جغد شود پاک و
گلستان گردد





خسرو گلسرخی


۱۳۸۸ آبان ۱۱, دوشنبه

کجاست آن صدا ؟

کجاست آن صدایِ با دل آشنایِ گمشده
که من هزار سال،
گشوده بال
              در سپهرِ خواب،
                                  در ستاره هایِ خُرّم خیال
به جست و جوش بوده ام ؟
کجاست آن صدا،
                     کجاست ؟


 محمود کیانوش 

...

تو صدای پایت را
به یاد نمی آوری
چون همیشه همراهت است
ولی من آن را به خاطر دارم
چون تو همراه من نیستی
و صدای پایت بر دلم
نشسته است


بیژن جلالی

۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

...

اگر کسی مرا خواست
بگویید رفته باران ها را
تماشا کند
و اگر اصرار کرد
بگویید برای دیدن توفان ها
رفته است
و اگر باز هم سماجت کرد
بگویید رفته است تا دیگر
باز نگردد

سرزمين من


درسرزمين من ،

روزنامه لال به دنيا مى آيد،

راديو كر

و تلويزيون كور....

و كسانى كه طالب سالم زاده شدن اين همه باشند را،

لال مى كنند و مى كشند،

كر مى كنند و مى كشند،

كور مى كنند و مى كشند ....

در سرزمين من !

آه ! سرزمين من




...

 ما دو خط بوديم
هميشه موازى
هميشه موازى
در حالى كه نمى دانستيم
خط دايره يى ست به شعاع بى نهايت


۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه

...



If there were a map of the solar system, but instead of stars it showed people and their degrees of separation, my star would be the one you had to travel the most light-years from to get to his. You would die getting to him.