‏نمایش پست‌ها با برچسب خسرو گلسرخی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب خسرو گلسرخی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

سرخ تر ، سرخ تر از بابک باش

روح بابک در تو
در من هست
 مهراس از خون یارانت ، زرد مشو
پنجه در خون زن و بر چهره بکش
مثل بابک باش
نه
 سرخ تر ،‌ سرخ تر از بابک باش
 دشمن
 گرچه خون می ریزد
ولی از جوشش خون می ترسد
مثل خون باش
بجوش
شهر باید یکسر
بابکستان بگردد
تا که دشمن در خون غرق شود
وین خراب آباد
 از جغد شود پاک و
گلستان گردد





خسرو گلسرخی


۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

نمایش ناتمام

در میدان های سکوت
آدم های بی دفاعی را
دار می زدند
و دارها و آدم های آویخته شان
در گاهواره ی مرگ
چون درختی را می نمودند
که در انبوهی از سیاهی مات فرورفته
و در بهاری جاویدان زندگانی می کنند
و سکوهای افتخار
خالی از هر نفر
در لحظه های کور
نگاهی سرگردان بود
و عابری که پیامی داشت
و به سوی میدان سکوت می شتافت
خود نیز
درختی خزان زده شد
و شاخه هایش را
میوه های سیاه غربت پوشانید
و چندین لاشخوار
از چوبه های خشک دور دست
پرواز کردند
و بر کرسی رنگین نگهبانان نشستند
و این نیز خود نمایش را پایان نداد