۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

قلعه تنهایی

آه اگر دیروز برگردد
لحظه ای امروز من باشد

اشتباه

شنا بلد نبود. در آب غرق شد. وقتی جسدش را از آب گرفتند دو شیار عمیق بر کتف هایش خودنمایی می کرد. او یک فرشته بود که بال هایش را از دست داده بود.
-کاش تعقیبش نمی کردیم!
ماموران پلیس اشتباه کرده بودند.
گزارش: او نه جاسوسی بود نه اجنبی. پرونده ی او را مختومه اعلام می کنیم.

۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

...

حق گویی یک نوع مرض است.مثل خوب بودن.چون جمعیت بشری نمی تواند این مرض را معالجه کند این است که این مریض مردود واقع شده است.حال اگر من بخواهم خوب باشم لازم است چشم هایم را ببندم ،هرچه بگویند اطاعت کنم،تا خیال کنند مرده ام.

۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه

۱۳۸۸ مرداد ۶, سه‌شنبه

سکوت

سکوت، غمگینم می کرد. سکوت سکوت نبود سکوت خودم بود.

تقویم

برای دیدن تاریخ روز
تقویم را باز می کنم
و تعجب می کنم از اینکه
روزها طبق پیش بینی تقویم
به پیش می روند

قبلا!

شده تا حالا به كسی برخورد كنين كه به دلتون بشينه؟
آره،ولی به دلشون ننشسته ام
يعنی چی؟
يعنی قبلا يه نفر به دلشون نشسته بوده