۱۳۸۱ تیر ۹, یکشنبه

گروه AXIOM OF CHOICE به زودی آلبوم جديدی به بازار عرضه می کنند.آلبوم قبلی اين گروه به اسم نيايش موفقيت بزرگی برای گروه بود.موسيقی اين گروه مخلوطی از موسيقی شرق و غرب است و مامک خادم با صدای حيرت انگيز خود همه را به شگفتی وا می دارد.سايت گروه در آدرس AXIOM OF CHOICE قرار دارد و از طريق سايت می توان به برخی از قطعات گوش داد.من از خانه دوست و بارون بارونه بيشتر خوشم مياد.
در جستجوی سادگی،زير اين آسمان کبود ،اشک را به ستوه آورده ام.راستی من در خوابهای آشفته اين ساليان به دنبال چه می گردم ؟چرا اين قدر هراسان پله های کودکی را بالا و پائين می روم؟مگر در آن سالها چه چيزی را جای گذاشته ام که از ياداوری ان اين قدر هراسناکم ؟من از هر چه ياد است و کتاب و حرف تازه گريزانم.هيچ چيز برای من در حکم پاسخی مناسب به اين انتظار طولانی نيست.می انديشم هيچ کس ديگر حرفی برای گفتن ندارد و هيچ خورشيدی از حجم برودت اين انتظار کهنه نمی کاهد.
ديگر نمی دانم بايد نامه های عاشقانه بنويسم يا لالايي های کودکانه بسازم.راستش را بخواهی ديگر از اين همه فرداهايي که هميشه نگرانشان بوده ام هيچ ردپايي بر خواب های پر گريه ام باقی نمانده است.واقعيت اين است در دورانی که جغدها کلاه بر سر می گذارند و کلاغ ها عينک آفتابی به چشم می زنند ،توقعی هم ندارم.
ای کاش بودی تا نشانی خانه ام را می دادی.
ای کاش بودی تا از چشم های مهربانت سادگی گمشده ام را که سالهاست در جستجوی آن هستم هديه می گرفتم.
ای کاش بودی ....

۱۳۸۱ تیر ۷, جمعه

من چشم تو می شوم
من خستگی تو را تاب می آورم
مرا با خود ببر

گريه های شبانه من تمامی ندارد
می بارم در شبانه های بی تو
می بارم در بغض های بی تو
می بارم در اين بارش بی ترانه

گريه نکن
بگذار من گريه کنم
اشک های مرا پايانی نيست .
امروز هم باران نباريد ...
برای نوشتن واژه عشق ،مرکبی بيش از آن که در دنيا هست لازم است


بارون بارونه
بيا برای رسيدن به آرامش ،نزديکترين نامهای کسان خويش را به ياد آوريم!

۱۳۸۱ تیر ۵, چهارشنبه

يک نامه

همه جا تاريک است و من در اين لحظه برايت می نويسم که دوستت دارم
می نويسم که بگويم دوستت دارم
اين داستانی ساده است ،داستان عشقی ساده است.
عشق من حيات از عشق تو می گيرد.من تشنه تو هستم ،می خواهم سر کشم آنچه را که در توست.
ما عشقمان را خواهيم کاشت.روزی از عشق ما ،دو عاشق چون ما
خواهند روئيد،آنها دست به عشق ما خواهند کشيد و اين عشق تنها نام تو را فرياد خواهد زد.
باد تنها نام تو را زمزمه می کند
تمام گلها نام تو را دارند
مرا تنها تو می شناسی
تنها تو می دانی که من که هستم
هيچ کس مرا چون تو نمی شناسد
چون هيچ کس هيچ کس نمی داند که قلب من چگونه می سوزد
تنها تو
تنها چشمان تو
تنها قلب عاشق تو
هر کجا که باشم زير باران يا زير آتش
عشق من ازان توست

من هرگز نغمه ای سر نخواهم داد مگر زمانی تو آوازی بخوانی
اگر به تو بگويند او دوستت ندارد به ياد بياور مرا هنگامی که زير باران
آوای تو را سر می دهم
عشق من :
اگر بگويند من تو را فراموش کرده ام ،حتی اگر خود اين را بگويم ،باور مکن
تو را چه کسی می تواند از قلب من جدا کند؟
ما عاشق خواهيم ماند ،هميشه

مرا امشب در ميان بازوان خود پنهان کن
مرا پنهان کن
پيشانی ات را بر پيشانی ام
لبانت را بر لبانم بگذار
بگذار آتش اين عشق دل هامان را مشتعل کند
بگذار اين عشق مرا با تو بسوزاند

من هميشه در کنار باران
در کنار تو
با عشق تو خواهم بود
دوستم بدار...!
Till the day I let you go
Till we say our next hello
Till I see you again
It’s not goodbye

۱۳۸۱ تیر ۴, سه‌شنبه

بعضی از موسيقی ها دنيا و دريچه جديدی برای من می گشايند.دنيايي که من جديدی در ان متولد می شود و يا من حقيقی خود را عيان می کند.دنيايي که پر است از دنياها.
خاطره ها.با هر موسيقی انگار پنجره ای برايت باز می شود و از هر پنجره رنگهای مختلف شادمانه سر بيرون می آورند.با شنيدن نغمه برخی نغمه های قديمی دورانی را به ياد می اوری که با خواهرت بر سر پخش اين موسيقی و يا ان يکی دعوا می کردی بدون اينکه اعتراف کنی که آهنگ های او را نيز دوست داری.سپس هستند آهنگ هايي که شاپرک ها را به يادت می اورند اهنگ هايي که هر ثانيه انها ياداور حضور پر رنگ اوست .بعد نوبت تو می رسد که مرا با دنيای جديدی آشنا کردی.حال بسياری از آهنگ ها بوی تو را دارند.دوستی با تو موهبتی شگفت آور برايم بوده و خواهد ماند.
موسيقی برای من يادآور اين چهره هاست.يادآور مادرم.يادآور مادربزرگم که هميشه نغمه ای با خود زمزمه می کرد.
اينها رو همه به اين خاطر گفتم تا پنجره جديدم را براتان باز کنم.پنجره قشنگ من به طرف باغ قشنگی باز می شود.اين باغ secretgarden پر است از آرزو ،اميد ،عشق .پر است از رويا.جايي که می تونی ساعتها اون جا باشی و لذت ببری .اين گروه نروژی تا کنون آلبوم های متعددی ارائه کرده اند که همه با استقبال بسياری مواجه شده است .آخرين آلبوم اين گروه به نام Once in a red moon دارای قطعات بسيار زيبائی است.
يکی از اين قطعات آهنگی است به نام You raise me up که واقعا محشره.اگه می تونيد سری به سايتشون بزنيد و اين آهنگ رو گوش کنيد.از امرور سعی می کنم خواننده ها و
کلا موسيقی که دوست دارم را اينجا بيارم.

You Raise Me Up

When i am down and oh my soul ,so weary
when triuobles come and my heart burdened be
then i am still and wait here in the silence
until you come and sit awhile with me.

You raise me up,so i can stand on mountains
you raise me up to walk on stormy seas
i am strong when i am on your shoulder
you raise me up to more than i can be.


Search not for me,for i never existed...
long for me not,for i am not worthy of love.
think of me in the spring,and remember me when you hear the thunder.
in the wind you may listen for my voice to call your name.
and when lightening dances
you shall see my love,playing among the clouds...
call to the night for me,and you shall feel me
in the breeze upon your face
ask the night of me,and it shall tell you naught but emptiness
i go to embrace my destiny
and rest my tired mind and heart...
i ask only
that you remember...
کاروان رفته ،تو در خواب و بيابان در پيش
کی روی ؟ره از که پرسی ؟چه کنی؟ چون باشی؟