۱۳۸۸ مهر ۲۱, سهشنبه
...
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که میبینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم؛
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟
و هر سازی که میبینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم؛
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟
۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه
تو
تو، تنها دو حرف
تو، يك ضمير معمولى
كه فقط با دو حرف سادهى خود
سرشارى اين جهان را از آن من مىكنى
تو تنها دو حرف
و وقتى كه ناگهان
رها مىكنى مرا و دور مىشوى
چون خانهى متروكى تَرَك بر مىدارم؛
ديوارهايم آوار مىشود و بىصاحب؛
و اندوه، چون موريانهها،
در تيرها و ستونها و بامم آشيان مىسازد
تو، تنها دو حرف
تو يك ضمير معمولى
تو، يك ضمير معمولى
كه فقط با دو حرف سادهى خود
سرشارى اين جهان را از آن من مىكنى
تو تنها دو حرف
و وقتى كه ناگهان
رها مىكنى مرا و دور مىشوى
چون خانهى متروكى تَرَك بر مىدارم؛
ديوارهايم آوار مىشود و بىصاحب؛
و اندوه، چون موريانهها،
در تيرها و ستونها و بامم آشيان مىسازد
تو، تنها دو حرف
تو يك ضمير معمولى
۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه
۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه
...
تاریکی که می رسد
خود را بر می دارم
آهسته از پله ها بالا می روم
دراز می کشم روی بستری که
نیمی از آن را ماه پر کرده است
نیمی را خورشید
۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه
۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه
۱۳۸۸ مهر ۷, سهشنبه
این جا
از اين جا كسي گذشته
و آهي را در اين اتاق جا گذاشته
زندگي رخت بر بسته
خيابان
پنجره اي باز
رگه اي آفتاب
بر دشت سبز.
و آهي را در اين اتاق جا گذاشته
زندگي رخت بر بسته
خيابان
پنجره اي باز
رگه اي آفتاب
بر دشت سبز.
۱۳۸۸ مهر ۶, دوشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)