۱۳۸۱ شهریور ۴, دوشنبه

نزد ما هيچ چيز نيازمند واژه نيست:لبخندي بسنده است-شبنم لبخند بر روي سبزه سکوت.
نزد ما نقطه مقابل جنون خرد نيست،شادي است.
مدت هاست که بدون تو جايي نمي روم.تو را با خود به ساده ترين مخفيگاه هاي ممکن مي برم.تو را در شادي ام مخفي مي کنم.مثل يک نامه عاشقانه در روز روشن
زندگي بي عشق،زندگي يي است متروکه،خيلي متروکه تر از يک جنازه
Tears In Heaven

Would you know my name
If I saw you in heaven
Would it be the same
If I saw you in heaven
I must be strong
And carry on
'Cause I know I don't belong
Here in heaven

Would you hold my hand
If I saw you in heaven
Would you help me stand
If I saw you in heaven
I'll find my way
Through night and day
'Cause I know I just can't stay
Here in heaven

Time can bring you down
Time can bend your knee
Time can break your heart
Have you beggin' please
Beggin' please

Beyond the door
There's peace I'm sure
And I know there'll be no more
Tears in heaven

Would you know my name
If I saw you in heaven
Would it be the same
If I saw you in heaven
I must be strong
And carry on
'Cause I know I don't belong
Here in heaven

۱۳۸۱ شهریور ۳, یکشنبه

زماني که ده سالت بود،روزي از مدرسه به خانه برگشتي و گريه کنان فرياد زدي دروغگو.
بعد به اتاقت رفتي و در را بستي.تو افسانه دروغين مرا کشف کرده بودي.دروغگو مي تواند عنوان مناسبي براي من باشد.از زماني که متولد شدم تنها يک بار دروغ گفتم اما با اين دروغ سه زندگي را ويران کردم.

چندوقت پيش در روزنامه اي خواندم عشق از قلب سرچشمه نمي گيرد بلکه از بيني آغاز مي شود.هنگامي که دو نفر با يکديگر روبرو مي شوند و از يکديگر خوششان مي ايد هورمون هاي کوچکي که نام انها را فراموش کرده ام از بدن ترشح مي شوند.اين هورمون ها از طريق بيني وارد بدن مي شوند و به مغز مي روند و در يکي از لايه هاي مخفيانه مغز توفان عشق را به راه مي اندازند.
چه فرضيه احمقانه اي!افرادي که در زندگي طعم عشق واقعي يعني آن عشق بزرگي را که کلمات قادر به توصيف آن نيستند چشيده اند مي دانند که اين اظهارات تنها تلاش براي به تبعيد فرستادن قلب است.بدون شک بوي فرد مورد علاقه احساسات عظيمي را در انسان بوجود مي آورد اما براي بوجود آوردن اين احساسات چيز ديگري لازم است چيزي که به بو ربطي ندارد.

هنگامي که به او مي گفتم قلبم را مي شکني،مي خنديد و مي گفت حرف احمقانه نزن،قلب يک ماهيچه است و نمي شکند و فقط اگر بدوي درد مي گيرد

از کتاب ؛برو آنجا که دلت مي گويد؛ نوشته سوزانا تامارو
اندوه که نيست،
من در آغوش اويم.
شادي هم نيست،
آزارم مي دهد.
پس چرا مي گريم؟

۱۳۸۱ شهریور ۲, شنبه

تو امروز
مثل يک روز گرفته هستي

روزي از تمام زمان
با هياهوي مکرر
فريب آغاز
اندوه انجام
با اينهمه آکنده پرواز

تو مثل يک روز بي حادثه هستي
آرام،دراز
شب ،دورتر از تعبير راز

مي توانستي
از سرسره هاي بهت
به دامن خاکي شب بيفتي

مي توانستي
تهي شوي از خود
چون جام خالي باده اي

يا چنان بگستري
که خستگان از تو بياسايند
بي آنکه
به راز سايه روشنت
جامه،معطر کنند

تو مثل يک روز مقدس هستي
روزي به صبوري تاريخ
که هرگز
نگاهش روشن نمي شود
به تقدير خويش


فرشته ساري-تربت عشق و جمهوري زمستان


من از وقتي تو نوشته هايم را مي خواني مي نويسم.
از وقتي اولين نامه را نوشتم،نامه اي که نمي دانستم مفهومش چيست.
نامه اي که معنايش را تنها در چشمان تو مي يافت
من هيچگاه بيش از سه جمله اول اين نامه چيزي ننوشته ام:
هيچ باوري نداشتن،منتظر چيزي نبودن،اميد داشتن به آن که روزي اتفاقي بيفتد

کلمه ها از زندگي ما عقب هستند
تو هميشه از آن چه من از تو انتظار داشتم جلوتر بودي
تو هميشه غير منتظره بودي.

۱۳۸۱ شهریور ۱, جمعه

Houston --- Dean Martin


Well it's lonesome in this old town
Everybody puts me down
I'm a face without a name
Just walking in the rain
Goin' back to Houston, Houston, Houston

I got holes in both of my shoes
Well I'm a walking case of the blues
Saw a dollar yesterday
But the wind blew it away
Goin' back to Houston, Houston, Houston

I haven't eaten in about a week
I'm so hungry when I walk I squeak
Nobody calls me friend
It's sad the shape I'm in
Goin' back to Houston, Houston, Houston

Goin' back to Houston, Houston, Houston
I got a girl waiting there for me
Well at least she said she'd be
I got a home and a big warm bed
And a feather pillow for my head
Goin' back to Houston, Houston, Houston

Well it's lonesome in this old town
Everybody put me down
I'm a face without a name
Just walking in the rain
Goin' back to Houston, Houston, Houston

۱۳۸۱ مرداد ۳۰, چهارشنبه

در هر زندگي چيزي دهشتبار وجود دارد.در عمق هر زندگي چيزي دهشتبار سنگين سخت و گس وجود دارد.چيزي مانند يک رسوب،سرب،لکه،رسوب غم،لکه اي از غم.
همه ما کمابيش به بيماري غم مبتلا هستيم.شادي کم ياب ترين ماده در اين دنياست.


بوبن

۱۳۸۱ مرداد ۲۸, دوشنبه

بيش از180 سايت ايراني شب پيش هک شدند.هک اين سايتها توسط فردي يه اسم مرد عنکبوتي (spider-man)صورت گرفته است .در ميان سايت هاي معروف اسم سايت اي تي ايران،زبانسرا،مبنا و تعداد زيادي شرکت هاي ايراني ديده می شود.

۱۳۸۱ مرداد ۲۷, یکشنبه

آلبوم جديد موبي به نام ۱۸ کار خيلي جالبي هست و من خيلي دوستش دارم.تو آلبوم قبليش يه آهنگي بود به اسمه why my heart feels so bad که واقعا محشره.
تو اين آلبوم جديد هم چند تا کار هست که به قول دوستي آدمو تکه تکه مي کنه. موبي در کنار کار موسيقي عکاسي و نقاشي هم مي کنه که مي شه اونها رو تو سايت موبي ديد.سايت در آدرس moby
هست. يکي از زيباترين آهنگ هاي اين آلبومone of these mornngs هست که متن خيلي زيبايي هم داره.متون آهنگ هاي موبي همشون قشنگند.
One Of These Mornings


One of these mornings
Won't be very long
You will look for me
And I'll be gone
اين هم يکي از طرح هاي خود موبي


۱۳۸۱ مرداد ۲۶, شنبه

بودن يعني بخشش قلب به کساني که دوست داريم.
چگونه مي توان تا ابد قلب را بخشيد؟

پاسخ اين سووال را تو مي داني.همه مي دانند.پاسخ اين سووال حفظ ابهام سووال در تمام طول زندگي است.پاسخ ،پاسخ ندادن است.پاسخ تا ابد در درون سووال ماندن است.

کريستين بوبن