من از وقتي تو نوشته هايم را مي خواني مي نويسم.
از وقتي اولين نامه را نوشتم،نامه اي که نمي دانستم مفهومش چيست.
نامه اي که معنايش را تنها در چشمان تو مي يافت
من هيچگاه بيش از سه جمله اول اين نامه چيزي ننوشته ام:
هيچ باوري نداشتن،منتظر چيزي نبودن،اميد داشتن به آن که روزي اتفاقي بيفتد
کلمه ها از زندگي ما عقب هستند
تو هميشه از آن چه من از تو انتظار داشتم جلوتر بودي
تو هميشه غير منتظره بودي.
۱۳۸۱ شهریور ۲, شنبه
۱۳۸۱ شهریور ۱, جمعه
Houston --- Dean Martin
Well it's lonesome in this old town
Everybody puts me down
I'm a face without a name
Just walking in the rain
Goin' back to Houston, Houston, Houston
I got holes in both of my shoes
Well I'm a walking case of the blues
Saw a dollar yesterday
But the wind blew it away
Goin' back to Houston, Houston, Houston
I haven't eaten in about a week
I'm so hungry when I walk I squeak
Nobody calls me friend
It's sad the shape I'm in
Goin' back to Houston, Houston, Houston
Goin' back to Houston, Houston, Houston
I got a girl waiting there for me
Well at least she said she'd be
I got a home and a big warm bed
And a feather pillow for my head
Goin' back to Houston, Houston, Houston
Well it's lonesome in this old town
Everybody put me down
I'm a face without a name
Just walking in the rain
Goin' back to Houston, Houston, Houston
Well it's lonesome in this old town
Everybody puts me down
I'm a face without a name
Just walking in the rain
Goin' back to Houston, Houston, Houston
I got holes in both of my shoes
Well I'm a walking case of the blues
Saw a dollar yesterday
But the wind blew it away
Goin' back to Houston, Houston, Houston
I haven't eaten in about a week
I'm so hungry when I walk I squeak
Nobody calls me friend
It's sad the shape I'm in
Goin' back to Houston, Houston, Houston
Goin' back to Houston, Houston, Houston
I got a girl waiting there for me
Well at least she said she'd be
I got a home and a big warm bed
And a feather pillow for my head
Goin' back to Houston, Houston, Houston
Well it's lonesome in this old town
Everybody put me down
I'm a face without a name
Just walking in the rain
Goin' back to Houston, Houston, Houston
۱۳۸۱ مرداد ۳۰, چهارشنبه
۱۳۸۱ مرداد ۲۸, دوشنبه
۱۳۸۱ مرداد ۲۷, یکشنبه
آلبوم جديد موبي به نام ۱۸ کار خيلي جالبي هست و من خيلي دوستش دارم.تو آلبوم قبليش يه آهنگي بود به اسمه why my heart feels so bad که واقعا محشره.
تو اين آلبوم جديد هم چند تا کار هست که به قول دوستي آدمو تکه تکه مي کنه. موبي در کنار کار موسيقي عکاسي و نقاشي هم مي کنه که مي شه اونها رو تو سايت موبي ديد.سايت در آدرس moby
هست. يکي از زيباترين آهنگ هاي اين آلبومone of these mornngs هست که متن خيلي زيبايي هم داره.متون آهنگ هاي موبي همشون قشنگند.
One Of These Mornings
One of these mornings
Won't be very long
You will look for me
And I'll be gone
اين هم يکي از طرح هاي خود موبي
تو اين آلبوم جديد هم چند تا کار هست که به قول دوستي آدمو تکه تکه مي کنه. موبي در کنار کار موسيقي عکاسي و نقاشي هم مي کنه که مي شه اونها رو تو سايت موبي ديد.سايت در آدرس moby
هست. يکي از زيباترين آهنگ هاي اين آلبومone of these mornngs هست که متن خيلي زيبايي هم داره.متون آهنگ هاي موبي همشون قشنگند.
One Of These Mornings
One of these mornings
Won't be very long
You will look for me
And I'll be gone
اين هم يکي از طرح هاي خود موبي
۱۳۸۱ مرداد ۲۶, شنبه
۱۳۸۱ مرداد ۲۳, چهارشنبه
۱۳۸۱ مرداد ۲۲, سهشنبه
۱۳۸۱ مرداد ۲۱, دوشنبه
وقتي صداقت تنها در کتابها معني مي يابد چگونه مي توانم باورت کنم.
نمي دانم آيا دوستي گناه است؟آيا زندگي گناه است؟آيا عاشق دريا بودن گلدانها را مي خشکاند؟آيا دوستي را دوست داشتن قانون طبيعت را عوض مي کند؟
و آيا براي زنده ماندن مگر نبايد دوستي را باور داشت؟مگر نبايد ياري کرد؟مگر نبايد مهربان بود؟
...پس چه بايد کرد؟
هيچ کس باور ندارد صداقت مرا .تورا و آنهايي را که دوستشان داري .
صداقت کلمه اي است که ساليان سال است در کوچه پس کوچه هاي تنگ و تاريک کدورت و نفرت رنگ باخته است.
چه کسي مي خواهد به آن رنگ تازه اي بخشد؟
چه کسي مي خواهد تنهايي من و تو را باور کند؟ چه کسي؟
نمي دانم! و در تنهايي ام اي مهربان به تو مي انديشم....
نمي دانم آيا دوستي گناه است؟آيا زندگي گناه است؟آيا عاشق دريا بودن گلدانها را مي خشکاند؟آيا دوستي را دوست داشتن قانون طبيعت را عوض مي کند؟
و آيا براي زنده ماندن مگر نبايد دوستي را باور داشت؟مگر نبايد ياري کرد؟مگر نبايد مهربان بود؟
...پس چه بايد کرد؟
هيچ کس باور ندارد صداقت مرا .تورا و آنهايي را که دوستشان داري .
صداقت کلمه اي است که ساليان سال است در کوچه پس کوچه هاي تنگ و تاريک کدورت و نفرت رنگ باخته است.
چه کسي مي خواهد به آن رنگ تازه اي بخشد؟
چه کسي مي خواهد تنهايي من و تو را باور کند؟ چه کسي؟
نمي دانم! و در تنهايي ام اي مهربان به تو مي انديشم....
۱۳۸۱ مرداد ۱۹, شنبه
۱۳۸۱ مرداد ۱۸, جمعه
اشتراک در:
پستها (Atom)