۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

پنجره




پیوسته می‌اندیشی
پنجره را می‌نگری
و غم در چشم‌خانه‌ی توست
تو که مرا بیش‌تر از زندگی دوست داری؟
پارسال خودت گفتی

می‌خندی
در خنده‌ات، خنده‌ای نیست
آسمان را می‌نگری
به تندیس‌های ابرها
و من آسمان و جهانم، مگر نه؟
پارسال خودت گفتی...

هیچ نظری موجود نیست: