ما نوشتیم و گریستیم
ما خنده کنان به رقص بر خاستیم
ما نعره زنان از سر جان گذشتیم ...
کسی را پروای ما نبود.
در دور دست مردی را به دار آویختند :
کسی به تماشا سر برنداشت
ما نشستیم و گریستیم
ما با فریادی
از قالب خود بر آمدیم
ما خنده کنان به رقص بر خاستیم
ما نعره زنان از سر جان گذشتیم ...
کسی را پروای ما نبود.
در دور دست مردی را به دار آویختند :
کسی به تماشا سر برنداشت
ما نشستیم و گریستیم
ما با فریادی
از قالب خود بر آمدیم
۱ نظر:
از قالب خود بر آمدیم و
همراه مرد که بر آن بالا تاب می خوردو می رقصید
رقصیدیم
سماع کردیم
روحش را سوار بر ارابه شمس کردیم و
بدرقه اش کردیم.
وصالش را به شمس ، که این بار از جدایی ها گلایه نداشت
نظاره کردم
قول دادیم و
قول شنیدیم
نجوا کردیم و
درد کشیدیم
درد کشیدیم و
آه نکشیدیم
تا مگر آه ما باد سرد زمستان را
بیدار نکند
ارسال یک نظر