۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

نمی فهمد


زبان، عشق نمى داند

نمى فهمد زبان

سنبه مى زند چكش.

روز تا شب و روز

مى كوبند

مى دوانند غروب

فرض مى شويم جمله

عشق مى زنيم شمشير

فرض مى كنيم فردا.

چاپلوس اگر نشود

نشود فاش كسى...

نشوى جمله

نگاهت مى كنم

زبان نمى فهمد.


هیچ نظری موجود نیست: