۱۳۸۲ تیر ۲۸, شنبه

گاهی اوقات فکر می کنم با خواندن اين نوشته ها چه فکری می کنی؟با خودت ميگی اينا چيه اين نوشته؟چرا اينطوری شده؟
خودم هم نمی دانم.گاهی اوقات خودم را خيلی دور از همه چيز و همه کس احساس می کنم.احساس می کنم توی يک سياره ديگر هستم و ار اون دوردورا دارم به زمين و آدم ها نگاه می کنم و دارم سعی می کنم راهی پيدا کنم که باهاشون حرف بزنم و ارتباط برقرار کنم...هی دور می شم-دور و دور و دور

هیچ نظری موجود نیست: