باری می خواهم برايت بنويسم
اگر چه هميشه اسان نيست؛ هزار قصه برايت دارم و بی تاب برای گفتنشان و بی تاب تر برای شنيدن
حرفهای تو.
من هم ناسپاسی نمی کنم و به سفر ناسزا نمی گويم.
چرا که می دانم گر چه سخت است اما اين سفر بود که به دور از
غبار روزمرگی ،مرا به طلب و دلتنگی ات مجهز کرد
تا سفری دگرگونه به زوايای روحت را اغاز توانم کرد و کولی وار دوستت داشته باشم با چشمانی تر که خبر از
حادثه عشق دارند.
اين با ارزش ترين فتوحات من در زندگی است...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر