۱۳۸۲ خرداد ۵, دوشنبه

در جاده بمان
شايد در سپيده دم
همديگر را بازيابيم
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
by this river
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۸۲ خرداد ۳, شنبه

من شاهينم بر فراز تو
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
ناتاشا پير
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
من در اين ساعت به انتظار توام
در همه ساعت ها به انتظار توام
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۹, دوشنبه

باد صدايم می زند
باور کن بر می گردم
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه

امروز هم باران نباريد
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۳, سه‌شنبه

فرياد نمي زنم
نزديک تر مي آيم
تا صدايم را بشنوي
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۰, چهارشنبه

If you go away


Posted by at هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲, سه‌شنبه

آسمان هميشه رگبار را نمي نويسد
باران هميشه رودخانه و جوي را
آب هميشه باغ را
باغ هميشه گل را
نمي نويسد
و من نيز شعر را!

شعر از کردستان عراق
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
پيش از اين همچو ما را
به آتش مي کشيدند
امروز خود بايد آتش برافروزيم
آتش از خويشتن خويش

پيش از اين همچو ما را
يا سنگسار مي کردند
يا به آهستگي مي کشتند
و اکنون ما بايد بنشينيم و
به آرامي شاهد مرگ خويش باشيم

کيفرمان پيش از اين
دست بريدن بود
يا بر کندن چشم
چيدن زبان از کام
و يا سوز داغي بر پيشاني

زماني هست که
اگر آدمي پوزه بند بر دهان نگيرد
ببندش مي گيرند
و اينک ما گسسته ايم
هر پوزه بندي را
و شکسته ايم هر قفلي را
با تيزي زبانمان
اگر زبان را استخوان نيست
سخن،استخوان شکن است و
بندگشاي هر بندي

Posted by at هیچ نظری موجود نیست:

۱۳۸۲ فروردین ۱۷, یکشنبه

ستاره را کشتم
هنوز شب نشده
هوا ابري است
هوايم ابري است
هيچ ستاره اي
در هيچ آسماني نيست
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
چه فرقي مي کند باشي يا نباشي؟
Posted by at هیچ نظری موجود نیست:
اشتراک در: پست‌ها (Atom)