۱۳۸۲ اردیبهشت ۲, سه‌شنبه

پيش از اين همچو ما را
به آتش مي کشيدند
امروز خود بايد آتش برافروزيم
آتش از خويشتن خويش

پيش از اين همچو ما را
يا سنگسار مي کردند
يا به آهستگي مي کشتند
و اکنون ما بايد بنشينيم و
به آرامي شاهد مرگ خويش باشيم

کيفرمان پيش از اين
دست بريدن بود
يا بر کندن چشم
چيدن زبان از کام
و يا سوز داغي بر پيشاني

زماني هست که
اگر آدمي پوزه بند بر دهان نگيرد
ببندش مي گيرند
و اينک ما گسسته ايم
هر پوزه بندي را
و شکسته ايم هر قفلي را
با تيزي زبانمان
اگر زبان را استخوان نيست
سخن،استخوان شکن است و
بندگشاي هر بندي

هیچ نظری موجود نیست: