‏نمایش پست‌ها با برچسب الیاس علوی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب الیاس علوی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۷ خرداد ۲۸, دوشنبه

۱۳۹۶ دی ۱۷, یکشنبه

سرت را به دیوار نکوب پسرم
سرت را عادت بده که شاخ هایش را بریده‌اند
دهانت را عادت بده که گلویش را بریده‌اند
سعی کن مرده خوبی باشی
همین‌که تن ما کنار هم بمانند، باید کلاهمان را بالا بیاندازیم

الیاس علوی

۱۳۹۴ آذر ۲, دوشنبه

اين روزها همه قافيه را باخته‌ايم
خاك‌‌ها مين می‌زايند
شراب‌ها مزّه شاش می‌دهند
گرگ‌ها به پاسبانی گله نشسته‌اند
و آنكه آن بالا خوابش برده
قاعده‌ها را از ياد برده است

الیاس علوی 

۱۳۹۴ خرداد ۱۷, یکشنبه

       لحظاتی هست
استخوان‌های اشیاء می پوسد
و فرسودگی از در و دیوار می بارد
لحظاتی هست
نه آواز گنجشک حمل
نه صدایی صمیمی از آن طرف سیم
و نه نگاه مادر در قاب
قانعت نمی کند
زندگی قانعت نمی کند
و تو به اندکی مرگ احتیاج داری


الیاس علوی

۱۳۹۰ تیر ۲۴, جمعه

ما می‌میریم


ما می‌میریم
  تا شاعران بیمار شعر بگویند
 " ما می‌میریم " بازی قشنگی است
  وقتی مادر پوتین افسر جوان را لیس می‌زند
  و روزنامه‌ها هِی عکس پدر را می‌نویسند
                                                    کنار آدمهای ِمهم
  هر شب هزار بار عروس می‌شود
  و خواهرم هزار بار جیغ می‌زند
  هزار بار بازی قشنگی است
  " کارگران ساعت یازده احساساتی می‌شوند."
 
  فردا همه به خیابان می‌ریزند 
  آواز می‌خوانند
  می‌رقصند
  و البته شعار می‌دهند
  ما می‌میریم
   تا عکاس " تایمز" جایزه بگیرد. 



الیاس علوی