۱۳۹۵ مرداد ۸, جمعه

 چرا هیچ‌كس به ما نگفته است كه زمین
مدام چیزی را از ما پس می‌گیرد
و ما فكر می‌كنیم كه زمان می‌گذرد
شاید زمین، آن سیاره‌ای نیست كه ما در آن باید می‌زیستیم
و از این رو، چیزی در ما همیشه پنهان می‌ماند
و به این زندگی برنمی‌گردد 
از دست‌هایمان بیرون رفته‌ایم
از چشم‌هایمان
و همه‌چیزِ این خاك را كاویده‌ایم 
 ما به‌همراه آب و باد و خاك و آتش
تبعید این سیاره شده‌ایم
و این‌جا
زیباترین جا برای تنهایی‌ست 
كسی در من همه‌چیز را خواب می‌بیند

شهرام شیدایی 

هیچ نظری موجود نیست: